دوستم داشته باش دوستم داشته باش، دوستم داشته باش بادها دلتنگ اند ، دستها بیهوده چشم ها بی رنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند ، برگها می سوزند ، یادها می گندند باز شو تا پرواز ، سبزشو از آواز آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش سیبها خشکیده ، یاسها پوسیده شیرهم ترسیده دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند………… دوستت خواهم داشت ، بیشتراز باران گرم تراز لبخند ، داغ چون تابستان دوستت خواهم داشت ، شادترخواهم شد ناب تر، روشن تر ، بارور خواهم شد دوستم داشته باش ، برگ را باور کن آفتابی تر شو ، باغ را از برکن دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند………… خواب دیدم در خواب ، آب آبی تر بود روز پرسوز نبود ، زخم شرم آوربود خواب دیدم درتو، رود ازتب می سوخت نورگیسومی بافت ، باغچه گل می دوخت دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند…………