لبخند می زنم
عطرِ سبزِ جنگل، تنفس می کنم
چشمانِ ستاره می چیندم
جامِ خالی بر دستم ، دودِ غصه را در حبسم
به سگِ تازی می خندم
ویرانم کرد ، زیباترش می سازم
خوشحالم
آسمان را به ریسمان می بافم
دوستت دارم ... بارها گفتی
نیوشانم
مهر نوشانم