سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر آن که خواهى نیستى بارى بدان ننگر که کیستى . [نهج البلاغه]
درنده بی تاب - بهترین شمایید !
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
: جستجو
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 19
  • بازدید دیروز: 21
  • مجموع بازدیدها: 54867
    » درباره من
    درنده بی تاب - بهترین شمایید !
    امین

    » پیوندهای روزانه
    عکس دخترای ناز خارجی [642]
    بهترین لینک ها برای ایرانیان [159]
    مدیســــــــــــــــــــــــا [112]
    All In Oneَ [69]
    عطر یاد تو [157]
    [آرشیو(5)]


    » آرشیو مطالب
    آرشیو مطالب
    بهار 1386
    پاییز 1385
    تابستان 1385

    » لوگوی وبلاگ


    » لوگوی لینک دوستان


    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » طراح قالب
    »» درنده بی تاب  

     

    دست هایم یخ می کنند ،

    چیزی در درونم می جوشد .

    دستهایم یخ می کنند ، دندانهایم کند است؟...که باشند

    همین که می توانم با آنها بدرم کافی است

    درنده شده ام ...

    و چنگ  هم چیز خوبی است

    و ناخن هایی برای درانیدن ،

    می درم .

    پوست اش ،  

    کاغذی است ، سفید و صاف و زیبا

    و جاهایی هم چرکنویس ،

    کمی محکم تر

    پاره اش می کنم.

    با دو دست از وسط و کمی پایین تر ...می گیرم

    و اول ناخن هایم را

    فرو می کنم

    دست هایم را ، درونش

    مقاومت ...فشار و صدایی خفه...انگشتانم راه یافت .

    حالا می توانم ...  با دندانهایم هم می درم

    این شاید لازم نبود ، اما

    نفرت دارم

    از این پوسته که ،

    مرا  جدا انداخته

    شاید کمی درد داشته باشد

    اما بعد از آن

    نترس...

    درد ، داشت؟

    نترس ...من ...

    آه بیا ، بیا و  ببین

    کمی دور تر...

    تماشا می کنم

    پس این بودی ...نه آن

    نگاه می کنم

    بیا ...بیا ..نترس

    من ، بی تاب این لحظه ات بودم

    بی تاب خودت...

     

     

     



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » امین ( شنبه 86/1/11 :: ساعت 3:19 صبح )