سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیا می دانی کدام یک از مردم داناترند؟ گفت : خدا [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ خطاب به ابن مسعود ـ]
ارسال کننده مطلب : غزاله - بهترین شمایید !
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
: جستجو
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 19
  • مجموع بازدیدها: 54725
    » درباره من
    ارسال کننده مطلب : غزاله - بهترین شمایید !
    امین

    » پیوندهای روزانه
    عکس دخترای ناز خارجی [642]
    بهترین لینک ها برای ایرانیان [159]
    مدیســــــــــــــــــــــــا [112]
    All In Oneَ [69]
    عطر یاد تو [157]
    [آرشیو(5)]


    » آرشیو مطالب
    آرشیو مطالب
    بهار 1386
    پاییز 1385
    تابستان 1385

    » لوگوی وبلاگ


    » لوگوی لینک دوستان


    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » طراح قالب
    »» ارسال کننده مطلب : غزاله

     می روی با اشک حسرت دیده ام را تر کنی


    می روی تا با نبودن عشق را پرپر کنی


    آن همه گفتی نگاهم با نگاهت زنده است



    من نباشم می توانی روزها را سر کنی ؟


    در نبودت گریه کردم آینه احساس کرد


    آینه شو گریه ام را حس کنی باور کنی


    سبز در عشقت شدم کم کم تو دانستی ولی


    عاقبت می خواستی در قلب من خنجر کنی


    بعد تو در سینه نامت می شود یک خاطره


    کاش می شد قصه عشق مرا باور کنی

    ****************

     علاقه و محبت شدیدی که سابقا نسبت به تو ابراز می کردم
    دروغ بود بی احساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو
    روز به روز بیشتر می شد هر چه بیشتر تو را می شناسم
    به دو رویی تو پی میبرم
    این احساس در قلب من جای میگیرد که بالاخره باید
    از هم جدا شویم و به هیچ وجه حاضر نیستم که
    با تو دوست باشم اگر چه دوستی ما چون گلهای بهاری کوتاه بود
    ولی من در همین مدت کوتاه توانستم به طبیعت فرومایه و هوسهای زشت تو پی ببرم
    بسیاری از اخلاق و صفات تو برایم روشن شد و مطمئن هستم
    که این اخلاق وطبع تند خویی تو بالاخره تو را بد بخت خواهد کرد
    اگر دوستی ما ادامه یابد
    با پشیمانی خواهم گریست و اگر چه آشنایی ما پایانش جدایی بود ولی جدا از هم
    خوشبخت خواهیم شد و حالا لازم اسن که بگویم
    این حرفهای مرا هرگز فراموش نکن و مطمئن باش که
    این نامه را سرسری نمی نویسم وچقدر ناراحت کننده است که اگر
    باز هم بخواهی در صدد دوستی با من باشی بنابراین از تو میخواهم
    جواب نامه ام را ندهی چون نامه تو سراسر
    دروغ و تظاهر بوده و خالی از
    محبت است و من تصمیم گرفته ام که برای همیشه
    تو و یادگاری های تو را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمی توانم
    خود را راضی کنم که دوستت داشته باشم ..........

    حالا اگر می خواهی علاقه و محبت واقعی من را نسبت به خودت پی ببری
    این نامه را یک خط در میان بخوان

    ****************

     اونی که می خوام من

    نه ستارست نه فرشته


    اخه من دیگه می دونم

    دوره این حرفا گذشته


    مثل شیرین و نمی خوام

    که دروغ باشه تو کارش


    عشق فرهاد و ببینه

    ولی خسرو بشه یارش


    مثل لیلا رو نمی خوام

    واسه مجنون ناز بیاره


    بشکنه چینیش و اما

    اخرش تنهاش بزاره


    عشق و رو هوس نمی خوام

    که فقط یه لحظه باشه


    از پی عشق زلیخا

    پشت یوسف پاره باشه


    نمی خوام از پشت ابرا

    یه فرشته باشه یارم


    که اگه یه وقت بخوامش

    نتونه بیاد سراقم


    مثل حوا رو نمی خوام

    که تو عشقش حیله باشه


    که ادم با خوردن سیب

    از خدا شرمنده باشه


    نمی خوام که همدم من

    توی عشقش کم بیاره


    من براش دیوونه باشم

    اون بگه دوسم نداره


    اونی که می خوام من

    نه ستارست نه فرشته


    یکی هست مثل خودم

    ولی اون اخر عشق

    ********************

     روزی بود،که تو یارم بودی تکیه گاهم بودی

    مثل یک پروانه تو به دورم بودی دستهایم را می فشردی

    چشمانت را تو به من می دادی و من هم ،

    چون شمعی، می سوختم از رنگ چشمانت

    این فکر که تنهایم می گذاری،عاقبت دیوانه ام کرد

    تو رهایم کردی و من بخت سیاه رو به پوچی ، سفر

    روزهای شاد ، پایان یافت

    و دلِ پریشان من نغمه غم را سر داد

    و دوباره ، زندگی تاریک شد

    شاید این بخت من است که در این تاریکی لحظه ها را سر کنم

    زندگی تارم را بی تو از بر کنم بی تو من تنهایم

    ای گل زیبایم بی تو من از پوچم

    نا رفیق خوب

    از طرف غزاله برای دوست پسر بی معرفتش پویان 



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » امین ( دوشنبه 86/3/28 :: ساعت 11:0 عصر )