آوای گورهای آن دور
و نت هایی که خط بلوغ خود را گم کرده اند
و من کلید سل را جا به جا می زنم
بگذر!
بانویی ??? روز پیش ?? سالگی اش را
فوت می کرد
و امروز او باز هم همان تعداد شمع را
فوت «نمی کند»
او که من دخترش نام دارم
هدیه ام را می فرستم :
فاتحه ای با روبان های قرمز